داستان وبسایت اِلِکلِرن
بعد از کنکور و موقع انتخاب رشته، به شدت بین انتخاب رشته مهندسی برق و کامپیوتر تردید داشتم(به هردو رشته علاقه داشتم و حتی برنامهنویسی رو از دوران دبیرستان شروع کرده بودم)، کلی درباره این رشتهها تحقیق کردم و بالاخره برق رو انتخاب کردم و این شد شروع ماجرا...
ترمهای اول بود که با میکروکنترلرها آشنا شدم و فهمیدم داستانش چیه اصلاً… با خودم گفتم این دقیقاً همون چیزیه که میخواستم، هم الکترونیکیه و هم کامپیوتری! برعکس خیلیا که میگن دانشگاه هیچ خیری واسمون نداشت، برای من پر از خیر و برکت بود!
شروع کردم به جستوجو و مطالعه بیشتر تو این زمینه و هرچی پیش رفتم دیدم داره جذابتر میشه. درسهای مرتبط با این موضوع رو جدیتر دنبال کردم. کلی کتاب خوندم، سایتهای مختلف رو زیر و رو کردم، فیلم دیدم، کارهای عملی کردم تا تونستم یچیزایی یاد بگیرم.
تنها چیزی که روند کارم رو کندتر میکرد، نبود یه منبع جامع و خوب برای یادگیری بود؛ ولی اونقدر علاقه و انگیزه داشتم که حاضر بودم کلی وقت بذارم تا یه نکته هرچند کوچیک رو یاد بگیرم. گذشت و گذشت تا با میکروهای مختلف آشنا شدم و شروع کردم به یادگیری اونا و انجام پروژههای کوچیک و بزرگ با هرکدوم.
ترم 7 بودم که رفتم کارآموزی… شرکتی که برای کارآموزی به اونجا رفته بودم باهام قرارداد بست و همونجا مشغول به کار شدم. در کنار همکاری با اون شرکت، واسه خودم پروژه میگرفتم و با انجام هرکدوم چیزای بیشتری یاد میگرفتم.
و اما داستان راهاندازی اِلِکلِرن…
دانشگاهی که من توش درس خوندم دبیری-مهندسی بود؛ یعنی علاوه دروس مهندسی، دروس دبیری هم خوندم تا بعد دانشگاه به عنوان دبیر الکترونیک مشغول به کار بشم.
تصمیم گرفتم صرفاً دبیر چند هنرجو تو مدرسه نباشم و دامنه آموزشهارو گستردهتر کنم. تو اینستاگرام یه صفحه با عنوان «اِلِکلِرن» ساختم و اولین آموزشهارو منتشر کردم. بازخوردی که گرفتم عالی بود و با دیدن کسایی که عاشق یادگیری بودن انگیزهام برای ادامه کار چندین برابر شد.
پس اجازه محدود بودن آموزشها به فضای اینستاگرام رو هم ندادم و این سایت رو راه اندازی کردم تا بتونم با افراد بیشتری که علاقهمند به یادگیری الکترونیک دیجیتال هستند در ارتباط باشم.
خوشحالم که همراهم هستی، سعی میکنم واست کم نذارم و اینجارو به یه منبع عالی برای شروع و ادامه راهت تبدیل کنم…!